میدانهای الیزیوم (Elysian Fields یا Elysium)، که در زبان یونانی به معنای «دشتهای الیسی» است، یکی از مفاهیم برجسته بهشت در اسطورهشناسی یونان باستان به شمار میرود و بخشی از جهان زیرین (هادس) را تشکیل میدهد. این مفهوم ابتدا در آثار هومر، به ویژه در ادیسه (کتاب چهارم)، توصیف شده و بعدها توسط هزیود در «کارها و روزها»، پندار در ایلیاد و ویرژیل در انئید گسترش یافته است. الیزیوم در لبه غربی جهان، نزدیک اقیانوس (Oceanus)، یا در جزایر خوشبخت (Makaron Nesoi) قرار دارد و تحت حاکمیت کرونوس یا رادامانتوس (قاضی عادل زیرین) اداره میشود. ورود به آن منحصراً برای قهرمانان، نیمهخدایان و افراد virtuous (پارسا) است که توسط زئوس یا خدایان انتخاب میشوند؛ برخلاف هادس معمولی که برای مردگان عادی تاریک و بیروح است، الیزیوم مکانی روشن و شاداب است.
تصویر الیزیوم دشتهای وسیع و سرسبز با چمنهای نرم، گلهای ابدی و درختان میوهدار است که باد ملایم زفیروس (باد غربی) همیشه نسیم خنک و معطر میوزد. هیچ زمستان، باران شدید یا گرمای طاقتفرسا وجود ندارد؛ آب و هوا همیشه بهاری و ایدهآل است. رودخانههای لته (فراموشی، که خاطرات دردناک را میشوید) و اریدانوس جریان دارند، و سایههای گسترده درختان سپیدار و بید فراهم میشود. ساکنان – مانند آشیل، کادموس، پلهوس و منلائوس – بدون کار سخت زندگی میکنند؛ فعالیتهایشان شامل بازیهای ورزشی (کشتی، اسبسواری، پرتاب دیسک)، موسیقی با لیر و فلوت، رقص و ضیافتهای مداوم است. نیمفها و موزها (الهههای هنر) سرگرمی فراهم میکنند، و روابط عاشقانه با موجودات آسمانی رایج است.
در ادیسه، پروتئوس به منلائوس پیشگویی میکند که به الیزیوم میرود زیرا داماد زئوس است و از مرگ عادی معاف میشود. هزیود آن را برای نژاد طلایی بشر توصیف میکند که پس از مرگ به نگهبانان زمین تبدیل میشوند. پندار الیزیوم را گسترش میدهد و آن را برای همه افراد عادل باز میکند، نه فقط قهرمانان. در فلسفه افلاطونی (مانند در فایدو)، الیزیوم نماد پاداش برای زندگی فلسفی است، جایی که روح از بدن رها میشود و به حقیقت نزدیک میگردد. ویرژیل در انئید (کتاب ششم) آن را بخشی از سفر انئاس توصیف میکند، با دشتهای نورانی و روحهای قهرمانان رومی.
لذتها در الیزیوم عمدتاً جسمانی و هنری هستند: آزادی کامل از رنجهای دنیوی، لذتهای حسی بدون خستگی، و ادامه زندگی قهرمانانه. هیچ پیری یا بیماری وجود ندارد، و ساکنان بدنهایی جوان و قوی حفظ میکنند. برخلاف بهشتهای ابراهیمی، الیزیوم ابدی اما نه الزاما روحانی است؛ تمرکز بر هارمونی با طبیعت و لذتهای زمینی ایدهآلشده است. در اسطورهها، حتی خدایان گاهی به آنجا سفر میکنند، مانند آپولو برای موسیقی.
این مفهوم در فرهنگ یونانی تأثیر عمیقی داشت؛ الهامبخش برای بازیهای المپیک (به عنوان تقلیدی از فعالیتهای الیزیوم) و فلسفه اخلاقی بود. در دوران هلنیستی و رومی، الیزیوم با ایدههای رواقی عدالت کیهانی پیوند خورد. در دوران مدرن، در ادبیات (مانند شعرهای میلتون یا تنسون)، هنر (نقاشیهای پوسن) و حتی نامگذاری مکانها (مانند شانزلیزه در پاریس) زنده مانده است. الیزیوم تجسمی از آرمان یونانی زندگی خوب و پاداش پس از مرگ برای فضیلت باقی مانده، که امید به عدالت الهی در جهانی پر از رنج فراهم میکند.